۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

ان من دیوانه تو!

ان من دیوانه تو



ان من دیوانه من



ان من دیوانه او



مرغ باغ ملکوت است



که در پشت قفس حبس شدست



اگرش هر روزی



اب و نانش بدهی



اندکی عشق نثارش بکنی



بحریمش تو تجاوز نکنی



تو بحرف دل خود گوش کنی

اندک اندک دلت ارام شود

بشود مرغ غزل خوان

اندک اندک دل تو شاد شود

فرزندم

۲ نظر:

ناشناس گفت...

معلومه که خیلی اذیتش کردن!

فضل الله تاری گفت...

ایده آلیست و شاعر