از پشت پنجره که باغ را می دیدم
درختهایی میدیدم و گلهایی که بی حرکت سر جایشان بودند
و فواره ای که اب از ان رو به بالا می رفت
به باغ امدم
پیچ و تاب درختان همراه با گل ها رقصی میانه میدان داشتند
هوش ربااز هماهنگی و هارمونی
عطر گل در فضا سر مست میکرد
و صدای اب موسیقی این ارکستر را تکمیل
زنی کهنسال روی تاب نشست
و بی صدا و ارام خدا را تماشا کرد
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر