۱۳۸۷ آبان ۲۹, چهارشنبه

وصیّت

آشنائی میگفت
عید تا عید که می آیید طبس
هی از سبزی های طبس تعریف می کنید
از پرتقالهایش
از لطافت هوایش
از بوی بهار نارنجش
از باغ گلشنش
پس چرا نمی آیید در اینجا زندگی کنید؟
و دینتان را ادا کنید؟
گفتم وصیت کرده ام مرا در امام زاده اش دفن کنند
گفت اینهم مرامی است

هیچ نظری موجود نیست: