۱۳۸۷ آبان ۲۹, چهارشنبه

شعر نا تمام

گویا ، زمانی کوتاه
روزنه ای گشوده میشود
بر روی آدمهائی
از جنس باران
در همین لحظه کوتاه آنها
می بینند آن
عالم اثیری را
و بر ایمان حکایت می کنند
کوتاه ، مختصر
با زبانی که می توانند
و بعد می روند
شعر نا تمامی از سهراب ، فروغ
فلسفۀ نا تمامی از شیخ اشراق از خانم سیمون وی
عکسی از منظره ای وهم آلود
نقاشی ، فیلم ، رمان
همگی نا تمام
و منتظر که کسانی بیایند و تما مش کنند

هیچ نظری موجود نیست: