ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم///امید ز هر کس که بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چو بر خاست نشیند///از گوشه بامی که پریدیم پریدیم
رم دادن صید خود از اغاز غلط بود///حالا که رماندی و رمیدیم رمیدیم
کوی تو که باغ ارم و روضه خلد است///انگار که دیدیم ندیدیم ندیدیم
صد باغ بهارست وصلای گل و گلشن///گر میوه یک باغ نچیدیم نچیدیم
سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل///هان واقف دم باش رسیدیم رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسم سخن ها///ان نیست که ما هم نشنیدیم شنیدیم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
عجب صبائي هستي ها. اين شعر از بچگي توي ذهنم بود ولي افسوس افسوس افسوس كه خيلي دير شده
ارسال یک نظر