۱۳۸۸ فروردین ۷, جمعه

سکه های تقلبی

ما شادمانه راه پیمایی کردیم

ما با شوق یکی را بیرون کردیم

با این ارزو که عزت و شرف را به خانه باز اریم

شرافت ملتمان را ارزو داشتیم

و اینکه ملت ما خودش میتواند روی پای خودش بایستد

و احتیاج بدستی از خارج نیست که او را راه ببرد

ذوق کرده بودیم که اجنبی ها را بیرون کرده ایم

بعد ما احمقانه در خانه نشستیم

و فکر کردیم شرافت کالاییست

که در بازار می فروشند و ما انرا خریده ایم

و یا در جایی پنهان شده

و دیو چو بیرون رود فرشته در اید

ما صادقانه به همه اعتماد کردیم

و ارام ارام بخواب رفتیم

بربع قرنی

از خواب اصحاب کهف بیدار شدیم

و دیدیم اسمان همان رنگ است

و زندگی همان ننگ است

و بلکمم بیشتر

حالا نمیدانیم سکه هایمان را در کدامین بازار بفروشیم

ما نسلی پیر شده

و ارزو بدل مانده

دوست داریم که به رویاهای جوانیمان

خیانت کنیم

بر علیه خود بشوریم

هیچ نظری موجود نیست: