گاهی صدای خروسی و قد قد مرغی که جوابش میدهد
و صدای خری از دور دست
دردلم به او می گویم
صدایت خر گمشده من
دوست قدیمیم
غمگین است
از دوری منست؟
ولی منهم دیگر مثل ان سالها چالاک نیستم
که با یک فرا خوان بنزدت بشتابم
برایم از دور بخوان
من در میان علف ها و تو در آخورت !
بخوان
به اواز دل نوازت گوش میدهم
دمی بعد
با اواز پرنده ای که مرا میخواند
به خانه بر می گردم
چون در میان اینهمه دوست دار
دیوانه تر خواهم شد
اگر بیشتر بمانم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
خط 9: "حوان"
matn ro mikhoonam, lezzat mibaram, mibinam yek nafar dige ham lezzat borde, miram ba ajale bebinam man az che vajhi anra dideam o oo az che vajhi va baz mollast o baz molaloghati bazihayash ke sarkhordeam mikonad, yek satl abe dagh dar in tabestane garm
ارسال یک نظر