۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه

کوه و در و دشت

در اینجا در ده و کوه و در و دشت

میان باغ های نخل و نارنج

ادمی تازه زاده شده است

با هر نفس کشیدنی در این هوای پاک

یک قرص فلوکستین از جیره روزانه اش کمتر می خورد

بااواز هر پرنده ای

یکقرص خواب اور کمتر

در گذر ابر ها بر روی اسمان پاک

و پرواز کبوتر های شادمان

اموپرازولش را نصف میکند

از ان رو که

خوردن ماست و نعنای بدین عطر و بو

و دیدن ادم های ساده و خوش رو



برای هضم شدن کمکی نمی خواهند

ولی دکتر هشدارم داده است

فکر فردا را هم بکن

دو باره به شهر بر خواهی گشت

و دو باره غذا سر دلت خواهد ماند

دو باره باید ادم های عبوس و شتابزده را ببینی

و دو باره دلتنگی و روز مرگی و دوری دوستانت

قرص ها را بخور برای روز مبادا

هیچ نظری موجود نیست: