۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبه

عطر سیب با بوی نفت

ای سبد هاتان پر پول

پول اوردم پول نفت بی زبان

خواهم امد

من دوباره خواهم امد

پول نفت بی زبان را من میان کرکسان تقسیم خواهم کرد

کور را خواهم گفت چه تماشا دارد باغ؟

زن در مانده بی کس را

وعده باغ عدن خواهم داد

من گره خواهم زد نور را با خورشید

نور از روی خودم تابان است

من سر سفره یتان

بعد از این خواهم گفت

که گذارند دو تا نان بزرگ

تا مگر یک چندی

نشنوم دیگر اواز قناری ها را

که درون قفس تنهایی

می خوانند

رهزنان را خواهم گفت

پای اهسته گذارید

قناری خواب است

من به کورش خواهم گفت

تو بخواب

چون که ما بیداریم

(با اجازه سهراب)

هیچ نظری موجود نیست: