۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه

زمانی برای هیچ

من وقت و زمانی را برای هیچ صرف کرده ام



هیچ ها را روی کولم گرفته بودم



و در خیابانهایی دویده ام



که به کوچه های بن بست راه می برده است



به هیچ مهر ورزیده



و دل سپرده بودم



که هیچ را میشود از هیچی در اورد



ولی خیلی دیر فهمیدم



که نمیشود



هیچ ها خیابانهایی یکطرفه اند



که فقط بخودشان راه می برند

هیچ نظری موجود نیست: