۱۳۸۷ اسفند ۱, پنجشنبه

بخش تشریح


کلاس تشریح برای من انقدر عجیب بود عجیب و جالب
که بجای توجه به انهمه عصب و عضله و ورید سرخ و سیاه
دائما میخندیدم
بعدا دیگر نمی شد خندید
از وقتی اقای دکتر مستقیمی0(خدا رحمتشان کند)
استاد دقیق و با سواد و سخت گیر ما امدند
همه چی با حساب و کتاب شد
دیگر نمی شد بی خودی خندید که هیچ
یک روز که سر زده به بخش تشریح امدند
و یکی از دوستان من روپوش تنش نبود
بی اختیار روپوش روی یکی از جسد ها را
بر داشت و پوشید

هیچ نظری موجود نیست: