جامعه بحران زده اکنده از هیجان و عصبیت های دسته ای و فرقه ای
جامعه ای که بدلیل نفوذ تعیین کننده معاویه در دوران خلافت عثمان بگونه ای اداره شده است که
کلید خزانه و شمشیر هر دو در دست بنی امیه بوده است
یک جامعه از مدار اسلام خارج شده
هم ستم و تجاوزی که به حقوق مردم انجام شده باید جبران شود
و هم افراد نا شایست که موقعیت و مقام یافته اند
باید کنار بروند
جامعه ای که از بنیاد باید دگرگون شود
علی(ع )بروشنی می دانست که دگرگون کردن مبانی باور ها و ارزش ها و ساختار اجتمایی
چه کار دشوار و خارج از تحمل مردمان روزگار اوست
به صراحت به مردمی که برای بیعت به طرفش هجوم می اوردند گفت
((مرا بگذارید و بدنبال دیگری بروید...همانا کران تا کران را ابر فتنه پوشیده است
و راه راست نا شناسا گردیده است
و بدانید که اگر من در خواست شما را پذیرفتم
با شما چنان کار می کنم که خود می دانم
و به گفته گوینده و ملامت سرزنش کننده گوش نمی دارم))
معاویه می خواهد تا تمامی ستارگان روشنی بخش و اگاهی دهنده در ان شب تیره سلطنت بوجود امده را خاموش کند
هست در ظلمت یکی دزدی نهان////می نهد انگشت بر استارگان
می کشد استارگان را یک به یک////تا که نفروزد چراغی در فلک
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر