۱۳۸۷ اسفند ۱, پنجشنبه

دوران دانشکده

تریای دانشکده ما را در 40 سال پیش (اووه اخه من عمر کلاغ دارم)
بچه ها خودشان وسط باغ بزرگ دانشکده ساخته بودند
تریائی کوچولو که بچه های دوره اول و دوم با ابتکار خودشان ساخته بودند
ما دوره چهارم بودیم تقریبا از بنیانگذاران دانشکده محسوب می شدیم
درخت های انجیر از چهار طرف روی تریا خم شده و ان را در بر گرفته بود
دیوارهایش را با گونی پوشانده بودند و با پارچه های رنگی نقش سیب و گلابی بر ان دوخته بودند
از پنجره بزرگ و رو به حیاط
من همیشه سال بالایی ها را نگاه میکردم
پسری با فرغون خشت می برد
و دختری با موهای دم اسبی و عرق ریزان
لوستر من در اوردی درست می کرد
در موقع درس بیو شیمی باید با چه زحمتی خودم را بداخل کلاس می اوردم
درسهای آسانتر من حریفش نمی شدم
بیرون از کلاس برای خودش غرق تماشا بود

هیچ نظری موجود نیست: