۱۳۸۷ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

گندم زار

بمیان گندم زار میروم
میخوابم
به وزش نسیم در میان انها گوش میکنم
ابر ها را از پس گندم ها می بینم
که می گذرند
و جیر جیرکی که یکریز میخواند
زمین بیدار است
اما من خوابیده ام
من خوابم
خوابم
و در این بهشت زیبا چرا
یبدار شوم؟

هیچ نظری موجود نیست: