بعد از بازنشستگی
۱۳۸۷ دی ۲۱, شنبه
برتولت برشت با تغییری در عنوان
برای خواهر کوچکم
که خیلی بی نوبتی کرده است
زمانی که دیده فرو بست به دل خاکش سپردند
پس از او باز گلها می رویند و مرغان میخوانند
او بر خاک هیچ سنگینی نکرد
چه اندازه درد می بایست
تا او اینچنین سبک شود؟
۱ نظر:
Talieh
گفت...
آخ....
۲۱ دی ۱۳۸۷ ساعت ۰:۴۲
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
Links
خانم هاویشام
ایلیا
ما
عکس ها
بايگانی وبلاگ
▼
2009
(259)
◄
اکتبر
(2)
◄
اوت
(4)
◄
ژوئیهٔ
(4)
◄
ژوئن
(7)
◄
مهٔ
(46)
◄
آوریل
(22)
◄
مارس
(30)
◄
فوریهٔ
(77)
▼
ژانویهٔ
(67)
اطاق رو به افتاب
جارو پارو
از کتاب نامه های بلوغ ع / ص
موجی سر کش
سعدی از دست خویشتن فریاد
خوردن عروسک ها
گذر ایام
تجربه ای تازه
سریال یوسف پیامبر
نبرد انسان با شیطان
خشونت با خود
نگاهی به باغ درون
فرنگیس
خواب نا تمام
اندر ادامه خواب حکومت داری بانوان محترمه
نسل فنقلی ها
خواب اشفته
ادامه نسل متفاوت
تفاوت نسلها
قدر نعمتها را دانستن
رویاها
دود شدن رویاها
در کلاس اول دبستان
موجی سهمگین
نسل عصیانگر
ات و اشغالای درون
تنها مایملک
شبی مهتاب
متون کهن
فرشته ها
معذرت خواهی
روح ارام
ما مردمان نا سپاس
نقاشی عرفان
ادامه سریال
شوق بهاران
خوابی سریالی
اینک برکه ای کهن / اوشو
نمایشنامه ای در یک پرده
مائده های زمینی اندره جید
خاکی
الهی نامه
با اینا زمستونو سر می کنم
از پاتانجالی عارف هندی
کری
بینوایان
ادامه مناجات
مناجات نامه
دخترم خواهرم مادرم
مائده های زمینی اندره جید
پرستو
هیچ کاری نکردن
تاریخ اینده
نسل قانع
ما چه کرده ایم
کبوتر خیال
باز هم برتولت برشت
برتولت برشت با تغییری در عنوان
از کتاب جان کریستف رومن رولان
شاهد انهمه شهید
برف
طعم خرمالو
لاک پشت پیر
بر سر دو راهی
در هجوم بادهای سرد
جان جهان
سلام مومن سلام
◄
2008
(120)
◄
دسامبر
(37)
◄
نوامبر
(83)
درباره من
Roohangiz
مشاهده نمایه کامل من
۱ نظر:
آخ....
ارسال یک نظر