۱۳۸۷ بهمن ۳, پنجشنبه

موجی سهمگین

موسیقی با من چه میکند؟

مانند موجی سهمگین در برم میگیرد

با جذرو مدی چنان قوی که گاه میترسم

اگر بالای کوهی رفته باشم

با شنیدن موسیقی ای قدیمی و اشنا یا باید پرواز کنم

و یا لا جرم خودم را از کوه بزیر اندازم

خلاصه یه کاری باید بکنم

اینطور موقعها کسی دوروورم نباشد بنفعش است!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

این موج سهمگین شما مرا به یاد شعری از «پل ورلن» می اندازد: de la musique de la musique toujour. یعنی موزیک، موزیک، همیشه موزیک. و بعد یاد این شعر دیگر ورلن می افتم:
ناله های بلندِ سازهای خزان
می خراشد دلم را با رخوتی یکنواخت.
نفس بریده و دلمرده،
هنگامی که ساعت زنگ می زند
به یاد می آورم روزهای رفته را
و می گریم.
و می روم در باد بد که
می بردم این سو و آن سو
چون برگی خشکیده...

ناشناس گفت...

music
reality
some times it doest
have any difference