موسیقی با من چه میکند؟
مانند موجی سهمگین در برم میگیرد
با جذرو مدی چنان قوی که گاه میترسم
اگر بالای کوهی رفته باشم
با شنیدن موسیقی ای قدیمی و اشنا یا باید پرواز کنم
و یا لا جرم خودم را از کوه بزیر اندازم
خلاصه یه کاری باید بکنم
اینطور موقعها کسی دوروورم نباشد بنفعش است!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
این موج سهمگین شما مرا به یاد شعری از «پل ورلن» می اندازد: de la musique de la musique toujour. یعنی موزیک، موزیک، همیشه موزیک. و بعد یاد این شعر دیگر ورلن می افتم:
ناله های بلندِ سازهای خزان
می خراشد دلم را با رخوتی یکنواخت.
نفس بریده و دلمرده،
هنگامی که ساعت زنگ می زند
به یاد می آورم روزهای رفته را
و می گریم.
و می روم در باد بد که
می بردم این سو و آن سو
چون برگی خشکیده...
music
reality
some times it doest
have any difference
ارسال یک نظر