۱۳۸۷ بهمن ۳, پنجشنبه

در کلاس اول دبستان

در کلاس اول دبستان

روزی که تمام حروف اسمم را بلد شده بودم

انرا درشت روی تخته نوشتم

و کلی هم ذوق کردم

شاگرد اولمان گفت

این چه کاریست تو کردی؟

زود پاکش کن

گفتم چرا ؟همه اش را درست نوشته ام

گفت بچه های دیگر اسمت را یاد می گیرند

با خودم گفتم چرا بفکر خودم نرسید

و زود پاکش کردم

ولی هیچوقت نفهمیدم

چه عیبی داشت بچه های دیگر اسمم را یاد بگیرند

ای کودکی

۲ نظر:

ناشناس گفت...

خاطرات ناب و فوق العاده ای دارید. گویا کودکی را باید در دامان طبیعت زیست و بزرگسالی را در میان پیچیدگی های شهر، تا بتوان انسانی سالم ،روان و آگاه بود.

Talieh گفت...

Chera bozorgsali ro adam bayad too pichidegihaye shahri zist?