۱۳۸۷ دی ۱۹, پنجشنبه

از کتاب جان کریستف رومن رولان


نصیحتهای دایی گوتفرید به کریستف

در مقابل روزی که بر می اید پرهیز کار باش
به انچه در یکسال یا ده سال دیگر پیش خواهد امد فکر نکن
در فکر امروز باش بر زندگی زور روا مدار
همین امروز را زندگی کن
در مقابل هر روز پرهیز کار باش دوستش بدار احترامش را نگهدار
به خصوص پزمرده اش مساز مانع شکفتن ان مشو
حتی اگر مانند امروز تیره رنگ و غم الود باشد
دوستش بدار نگران نباش اینک زمستان است همه چیز بخواب رفته است
ولی باز بیدار خواهد شد
پرهیز کار باش صبر کن اگر تو خوب و مستعد باشی همه چیز بخوبی پیش میرود
اگر ضعیفی اگر موفق نمی شوی در چنین حال هم باز باید خوشبخت بود
چه این بی شک ازان روست که بیش ازین از تو بر نمی اید
در اینصورت برای چه باید فزونی جست؟
برای چه غم ان چیزی را بخوری که از تو بر نمی اید؟
انچه از دستت بر می اید باید همان را کرد تا جایی بتوانم
کریستف ابرو در هم کشید و گفت
این که بسیار کم است دایی دوستانه خندید
این بیش از انیستکه هر کس می کند
تو بخود غره ای می خواهی قهرمان باشی
بهمین جهت است که جز حماقت از تو سر نمیزند
قهرمان؟ خود و زندگی را انطور که هست ببین و بپذیر
بدنبال چیزی مباش
جز انچه هستی چیز دیگری مخواه
در فردا زندگی مکن

۱ نظر:

ناشناس گفت...

خط ششم "پزمرده اش" ؟!