۱۳۸۷ بهمن ۴, جمعه

خواب اشفته

خواب دیدم که صبح شده است

و رادیو می گوید که خانم رئیس جمهور اینطور گفت

و خانم وزیر خارجه به خارجه رفت
جل الخالق

با خودم گفتم اینهم افتابی بدین درخشانی پس شب نسیت و من بیدارم

مگر میشود که اقایان اینطور ناگهانی غیبشان بزند

در همان حالت خواب به سراغ اقایان رفتم

اقای لاریجانی داشت سبزی میخرید

چون خانمش در پارلمان بود و گفته ظهر حتما خورشت سبزی با باقالی پلو میخواهد

اقای حداد عادل تندو تند داشت ظرفها را می شست و دیرش شده بود چون باید دنبال بچه ها می رفت

در همان حالت خواب بداخل پارلمان رفتم

همگی نمایندگان تندو تند بافتنی می بافتند

هیئت رئیسه همگی زن بودند

از دکه روزنامه اعتماد ملی را بر داشتم

نوشته بود خانم کروبی وزیر محترم بهداشت سهم مردم را از بیمه خدمات درمانی از 70 در صد به 30 در صد باز گردانده است

خدا رو شکر

خانم کولایی رئیس جمهور محترم برای همه مردم دنیا پیام صلح و دوستی فرستاده است

و در اسمان یه عالمه کبوتر به نوکشان شاخه های زیتون اورده بودند

دو باره به پارلمان رفتم

در خواب هم من فضول بودم و دلم می خواست سر از همه چیز در اورم

خانم فائزه هاشمی رئیس مجلس بود و داشت با موبایلش با کسی مشورت می کرد

نمایندگان داشتند روی لایحه حقوق زنان و کودکان بحث می کردند

به حرف های خانم نماینده که داشت از حقوق متقابل زن و مرد و از حقوق کودکان دفاع می کرد گوش دادم

اسمش شیرین بود صورتش را ندیدم ولی حرفهایش شیرین بود

برای دیدن بقیه کابینه روز نامه را تند تند ورق میزدم

خانم کدیور وزیر فرهنگ

شیرین عبادی وزیر امور خارجه

که بادی تند وزید و من از خواب بیدار شدم

۱ نظر:

ناشناس گفت...

عجب خواب فمینیستی ای دیدید خانم!
بهتر بود به جای اسم یه مشت آدم بی همه چیز اسم آدم های بهتری را می آوردید مثل استاد دانشگاه ها که زنهایشان جای آنها را...
اما عجب دنیائی می شود اگر زن ها جای مردها را بگیرند! مطمئناً وضع از این حالتی که هست بهتر می شود چون هر کسی جای اینها بود وضع را بهتر از این می کرد.
با آرزوی تابش آفتاب ابدی بر فراز نوشته هایتان و همچنین سرخی غروب خورشید در چشمهایتان و فروغ تابناک امید در قلب تان تا دیداری بعد خداحافظ...