۱۳۸۷ بهمن ۹, چهارشنبه

فرنگیس

فرنگیس نام مادر منست

بقول سهراب مادری دارم چون برگ درخت چو ن اب روان

امروز به بیمارستان شدیم و دکتر یکی از چشمهایش را نو کرد

چشمهای مهربانی که جز خوبی را نمیدیده و همه را خوب دیدن بما نیز اموخته است

زندگی پر فراز و نشیبی داشته که با صبوری گذرانده است

در دوران کودکیش زنی کولی به او که در کوچه بازی میکرده

گفته ای کله پخ پخ زندگیت را پیچ در پیچ می بینم

ازاد منشی و بزرگواریش مثال زدنیست

ما کتاب خوانی را از همین فرنگیس خانم به ارث برده ایم

بهترین هدیه

عشق ورزیدن به گل و گیاه و بچه ها و ادم های محتاج

را هم نیز

در خانه اش همیشه باز است و منتظر مهمان

با هر چه که دارد و با لب پر خنده از میهمانانش پذیرایی می کند

دامن های پف دار زمان کودکیمان را همین مامان هنرمندمان میدوخت

و یا پیراهن سه دامنه ای که برای من و خواهرم دوخته بود

و هنوز خاطره اش در ذهنم زنده است

برای سلامتی چشمان پر مهرش دعا میکنم

۷ نظر:

Talieh گفت...

آخی

ناشناس گفت...

vala!!!!!!!!!kheyli khube ke hamchin mamani dari kash maman bozorge maham haminjuri bud!inshala cheshme mamanet zudtar no she shayad ba cheshme jadid az on neghaye pormehresh be manam bendaze!!

ناشناس گفت...

مادر بزرگ من نامش مامانجون است

ازو یاد گرفتم که گاه با انگشتان غذا خوردن لذتبخش است

و در ظرفهای پلاستیکی مایهٔ کیک به هم زدن خوشمزه

مادر بزرگ من اسمش فرنگیس است

فرنگیس برای خودش هیچ نمیخواهد و برای دیگران همه چیز

مامانجون من که نامش را مادرش فرنگیس نهاد ۳ دختر دارد و ۱ پسر

فرزندانی به لطافت برگ گل که فقط چنان مادری میتواند داشته باشد

از فرنگیس و زندگیش، از فرنگیس و نقشش در زندگی‌ دیگران میشود روزها گفت

چشمانش سالم تنش پرتوان ذهنش استوار

Talieh گفت...

akhey

ناشناس گفت...

faghat madar bozorge shoma nemitune madare manam chand faghare bache dare ke 2 ta az 2khtarasho ke man mishnasam hamun tiripe barge golo inan!!!!balkom latif tar

ناشناس گفت...

ghorboone 2 tayishoon beram :)

Talieh گفت...

Oh la la!!