۱۳۸۷ بهمن ۱, سه‌شنبه

فرشته ها

فرشته روی شانه راستم اعمال خوبم را می نویسد

و فرشته روی شانه چپم اعمال بدم را

از کودکی اینطور بما گفته بودند

دلم برای فرشته چپم می سوزد

بسیار پر کار است

دائم مداد و خود کارش تمام می شود

و مداد فرشته راست را به امانت میگیرد

ولی فرشته راستم اگر هم گاهی چیزی می نویسد

پاک کن فرشته چپ را به امانت میگیرد

۲ نظر:

ناشناس گفت...

هر چه ما درباره زندگی و فرشته ها می اندیشیم، مثل جسدی در زیر خاک که بر اثر تبی متلاشی می شود، از بین می رود. این زندگی چنان تکان سختی دارد که ما گاهی احساس های خود را باز نمی شناسیم و این بیداری اجتناب ناپذیر در این لحظه، را را به سوی زندگی ای که می خواهیم از آن فرار کنیم می برد. کاش می توانستیم این فرشته ها را با هم آشتی دهیم ولی افسوس چون خدا تخم نفاق و دشمنی را در دل این دو تن کاشته است.

Talieh گفت...

Mazloom namaee?!